هر كاشي قاجاري يك تابلوي
نقاشي است
گفتوگو با
كيانوش معتقدي، مولف كتاب «كاشي و كاشيكاران طهران در عصر قاجار»
مريم آموسا
كتاب «كاشي و كاشيكاران طهران در عصر قاجار» نتيجه 10 سال پژوهش ميداني نويسنده روي مجموعه نفيسترين كاشيهاي باقيمانده از دوره قاجار است. اثري كه به مطالعه و بررسي تحولات تصويري در كاشيهاي ابنيه سلطنتي عصر قاجار در «دارالخلافه طهران» ميپردازد. در اين كتاب علاوه بر بررسي پيشينه ساخت كاشي و خشتهاي لعابدار از ديرباز تا سده سيزدهم هجري، شيوههاي ساخت و توليد، سبك نقاشي و مهمترين كاشيكاران طهران در عهد ناصري تا انقلاب مشروطه ارايه شده است. در اين اثر ۴۰۰ نمونه از انواع كاشيهاي هفترنگ و زير لعابي مختص كاخها و بناهاي تهران با كيفيت عالي منتشر شده است. از جمله بناهايي كه كاشيهاي آنها براي نخستينبار در اين كتاب منتشر شدهاند ميتوان به كاشيهاي كاخ سلطنتآباد، كاخ گلستان، عمارت مسعوديه، خانه مقدم، خانه قوامالسلطنه، خانه فرمانفرماييان و مسجد سپهسالار اشاره كرد.
چارچوب نظري اين كتاب براساس طبقهبندي موضوعي كاشيها و سبكشناسي آثار هنرمنداني چون علي محمد اصفهاني، استاد آقاجان كاشيپز، استاد محمدحسن اصفهاني، استاد مصطفي، محمدقلي شيرازي و... سامان يافته است. يكي از مهمترين ويژگيهاي كاشيهاي اين دوره اين است كه هر كاشي قابليت اين را دارد كه به عنوان يك تابلونقاشي روي ديوار برود.
چه شد تصميم گرفتيد روي كاشي دوره قاجار و به طور خاص كاشي طهران كار كنيد؟
من سالهاست كه به عنوان پژوهشگر فعاليت ميكنم و سالها پيش نيز كتابي درباره كتيبههاي نستعليق تهران منتشر كردم. در 10 سال گذشته بخشي از تمركزم را روي كاشيهاي تهران گذاشتهام. كاشي يكي از جلوههاي هنر تصويري ايران در دوره قاجاري است كه از اهميت ويژهاي برخوردار است. متاسفانه در گذر زمان بسياري از كاشيها به واسطه تغيير در ساختار شهري تخريب شدهاند، به سرقت رفتهاند يا به شكلهاي مختلف از كشور خارج شدهاند و بخش ديگر نيز يا در بناهايي هستند كه امكان ديدن آنها براي علاقهمندان ميسر نيست از اين رو تصميم گرفتم كه حاصل بخشي از پژوهشهايم را در قالب كتاب «كاشي و كاشيكاران طهران در عصر قاجار» روانه بازار كنم. با انتشار كتابهايي از اين دست زمينه پژوهشهاي ساير پژوهشگران كه امكان دسترسي به اين آثار را ندارند فراهم ميشود و هم زمينهاي براي مستندنگاري بخشي از هنر مردمي ايران در دورهاي خاص به وجود ميآيد. باتوجه به اينكه هيچگونه حفاظت و حمايتي از اين بناها و كاشيكاريها نميشود و تعداد بسياري از كاشيهاي دوره قاجار يا تخريب يا به سرقت رفتهاند؛ با انتشار كتابهايي از اين دست ميتوانيم زمينهاي را فراهم كنيم كه آثار هنرمندان مردمي ايران از گزند فراموشي و نابودي كامل دور بمانند. در اين كتاب در كنار بخش مكتوب تصوير 400 كاشي نيز منتشر شده است. بيشتر كاشيهايي كه در اين كتاب تصويرشان منتشر شده است با تكنيك زير لعابي نقاشي شدهاند.
آيا پژوهشهاي شما درباره كاشيهاي تهران تنها مختص به اين كتاب ميشود يا نه در آينده شاهد انتشار كتاب ديگري از شما در اين زمينه خواهيم بود؟
بله، با توجه به اينكه دوره قاجاريه يكي از مهمترين دورههاي تاريخ هنري ما به شمار ميرود و تاكنون كمتر به آن توجه شده است، زمينه كار كردن در اين حوزه وجود دارد. غربيها برخلاف ايرانيها نگاه ويژهاي نسبت به هنر دوره قاجاري دارند و بسيار علاقهمند هستند كه بيشتر درباره هنر اين دوره بدانند؛ درصدد اين هستم كه اين كتاب را به زبان انگليسي ترجمه كنم و پس از آن امكان دارد كه پژوهشهايم را بيشتر گسترش بدهم.
چرا كاشي و كاشيكاري در دوره قاجاري مورد اقبال قرار ميگيرد؟
كاشي و كاشيكاري يكي از كهنترين هنرهاي ايران به شمار ميرود كه سهم كليدي در تزيينات وابسته به معماري ايراني دارند و كاشي و خشتهاي گلي همواره يكي از عناصر اصلي تزييني معماري ايراني به شمار ميرود. اين هنر در ادوار مختلف تاريخ ايران با تكنيكهاي گوناگون و با هدف زيباسازي ابنيه مذهبي، سلطنتي، عامالمنفعه و خانهها تهيه و توليد شدهاند و بيشك ميتوان بخش مهمي از تحولات تصويري و كتيبهنگاري ايران را با مرور كاشيهاي ايران بررسي كرد.
سلسه قاجاريه برخلاف شيوه حكومتداري و شرايط سياسي و اقتصادي كشور، تحولات هنر و معماري از نظر تاريخنگاري هنر، وضعيت پويا و رو به رشدي داشت. در اين دوره هنرهايي كه بيشتر جنبه مردمي داشتند با اقبال روبهرو شدند و كاشي و كاشيكاري نيز در شمار اين هنرها قرار ميگيرد. در اين دوره شاهد نوعي نوآوري در طراحي و تزيين كاشيها هستيم. در دوره قاجاريه؛ تهران به پايتخت ايران انتخاب شد و در اين دوره شاهد روابط گسترده پادشاهان قاجار به ويژه فتحعلي شاه و ناصرالدين شاه با كشورهاي غربي هستيم. با گسترش فضاي شهر تهران، شاهد ساخت بناهاي جديد و مختلفي در مقطع زماني كوتاهي در تهران هستيم؛ همه اين عوامل دست به دست هم دادند تا به واسطه علاقه فتحعليشاه به باستانگرايي هنرهاي تزييني ازجمله كاشيكاري و هنرهاي وابسته به آن در اين دوره با اقبال روبهرو شود و شاهد تحول در اين هنرهاي مردمي باشيم. در دوره قاجاريه بخشي از اين ساخت و سازها شامل گسترش فضاي داخلي ارگ سلطنتي تهران و بخش ديگر شامل زيادي بناهاي عمومي بود. بخش عمده بناهاي عمومي شامل فضاهاي مذهبي بودند كه در اين دو گروه از بناها بخشي از تزيينات داخلي و بيروني را كاشيكاري به خود اختصاص ميداد. در اين دوره با حمايت فتحعلي شاه؛ هنرهايي چون نقش برجسته، پيكرنگاري نقاشي ديواري، كتيبهنگاري نستعليق و كاشي اهميت ويژهاي پيدا كرد و او به پيروي از شاهان صفوي كارگاههاي سلطنتي در تهران داير كرد و هنرمندان متعددي را از شهرهاي مختلف از جمله اصفهان و شيراز به تهران فراخواند و به واسطه اين كارگاهها زمينه مهاجرت بسياري از هنرمندان به تهران به وجود آمد.
كاشي دوره قاجاريه با دوره پيش از خود چه تفاوتي دارد؟
كاشي در دوره قاجار به مثابه يك رسانه كاربردي و چندمنظوره در زندگي درباري و به طور همزمان جامعه ايراني حضور داشت و در اين دوره شمار زيادي از كاشيكاران در اعتلاي اين هنر مردمي كوشيدند و شاهد ورود بسياري از نقشمايههاي انساني و تحتتاثير مضامين باستاني، مناظر اروپايي و نقوش فرنگي در كاشيها هستيم. اگر بخواهيم هنر كاشي و كاشيكاري را در دوره قاجار مورد بررسي قرار دهيم؛ هنر كاشيكاري در دوره قاجار به دو دوره قابل تقسيمبندي است؛ دوره نخست دوره فتحعلي شاه و دوره دوم ناصرالدين شاه.
در دوره فتحعلي شاه كاشيكاري تهران از نظر تركيببندي نقوش و رنگآميزي در ادامه مكتب كاشيكاري مكتب شيراز قرار ميگيرد و تهران در ابتدا هنرمند كاشيكار نداشت و هنرمندان اصفهاني و شيرازي ارگ سلطنتي، مسجد شاه و ديگر بناها را در تهران ميسازند. نمونه كاشيهاي دوره نخست را ميتوان در كاشيهاي ورودي مسجد شاه -مسجد امام خميني- تهران ديد.
اما در دوره ناصرالدين شاه، سبك كاشيهاي تهران در پيوند با نقشمايههاي فرنگي و مظاهر مدرنيته ازجمله عكاسي توسعه و به شكوفايي رسيد. در اين دوره دو تكنيك نقاشي زير لعابي و هفت رنگ موردتوجه كاشيكاران قرار گرفت. پركاربردترين شيوه تزيين كاشيها در دوره قاجار زير لعابي است. البته شاهد بازتوليد كاشيهاي زرين فام در اين دوره هستيم. در دوره قاجار شاهد تنوع رنگ و موضوع در كاشيها هستيم.
روابط گسترده ناصرالدين شاه با غرب چه تاثيري روي هنر كاشيكاري گذاشت؟
در دوره ناصرالدين شاه به واسطه روابط گستردهاي كه با غرب داشت شاهد ورود فن عكاسي، كاربرد چاپ سنگي، كارت پستال و اشيا و اقلام اروپايي به ايران هستيم. در اين دوره مناظر كارت پستالها و عكس، منبع الهام خالقان كاشيها هستند و به همين واسطه شاهد تحول اساسي در موضوعاتي كه تا پيش از اين در كاشيها به تصوير كشيده ميشد، هستيم.
از نظر موضوعي شما كاشيهاي دوره قاجاري را به چند بخش تقسيم ميكنيد؟
من در كتاب «كاشي و كاشيكاران طهران در عصر قاجار» بخشبندي كتاب را بر پايه موضوعاتي كه كاشيكاران به آنها پرداختهاند، تقسيمبندي كردهام. اين بخشها شامل؛ نقوش گياهي و حيواني، نقش شير و خورشيد، مجالس بزم و ضيافت، گلگشت و ديدار دلدادگان، شكارگاه، سواركاري و چوگان بازي، پادشاهان، شاهزادگان و صف سلام، رجال، نظاميان و خارجيها، اصناف و مشاغل، مضامين عاشقانه و عارفانه، مضامين حماسي و باستاني، مضامين مسيحي، زنان و فرشتگان، عجايب نگاري، بناها و منظرهپردازي است. از ويژگيهاي بارز كاشي دوره قاجار ميتوان به راهيابي موضوعات مردمي و تصوير اصناف و مشاغل مختلف به كاشيها اشاره كرد كه تا پيش از آن سابقه نداشته است.
آيا ميتوانيم از هر كاشي دوره قاجار، به عنوان يك تابلو نقاشي ياد كنيم؟
دقيقا همينطور است. كاشي رسانه خاصي است كه شانس اين را دارد كه هم در فضايهاي سلطنتي، مذهبي، عمومي و هم خانههاي مردم نصب شود و در اين دوره هر پنل كاشي يك تابلو نقاشي است كه اتفاقا از ارزش و اعتبار خاصي برخوردار است. در اين دوره كاشيكاران بيشتر با تكنيك زير لعابي تصاوير را روي كاشيها نقش ميزدند و به مرور در دوره ناصري به تبحر ميرسند و با الهام از عكاسي و نقاشيهاي موجود به درك درستي از پرسپكتيو ميرسند. در اين دوره افراد متمول به كاشيكاران سفارش ساخت كاشيهايي با تصاوير پرتره افراد خانوادهشان را ميدادند و بيشتر اين كاشيها در حوض خانههاي آنها نصب ميشد. گردشگران خارجي نيز از جمله سفارشدهندگان به كاشيكاران بودند؛ آنها عكس اعضاي خانواده يا تصوير مناظر مورد علاقهشان را دراختيار كاشيكاران ميگذاشتند تا توسط آنها كشيده شود و اين كاشيها را به عنوان سوغات با خود به فرنگ ميبردند. بسياري از اين كاشيها امروزه به موزههاي اروپايي راه يافتهاند يا در حراجيهاي معتبر چكش خوردهاند.
با توجه به اين فتحعلي شاه و ناصرالدين شاه نقش كليدي در شكلگيري كاشي دوره قاجار داشتهاند، خودشان چقدر سوژه كاشيكاران شدهاند؟
فتحعلي شاه چون گرايش بسياري به باستانگرايي داشت، در كاشيكاري اين دوره شاهد تصوير او در اشكال مختلف در كاشيها هستيم. به عنوان مثال ميتوانيم به كاشي سردر كاخ گلستان اشاره كنيم كه تصويري از جنگ رستم با ديو سفيد است اما در اين كاشي رستم با چهره فتحعلي شاه به تصوير كشيده شده است. در دوره ناصري نيز به واسطه علاقه ناصرالدين شاه به عكاسي، تصوير او متاثر از عكس به شيوه واقعنگارانه بارها خلق شده است. در اين ميان كاشيهاي متعددي با تصاوير ساير پادشاهان اين دوره تاريخي و ساير درباريان موجود است.
با توجه به اين در هنرهايي كه جنبه مردمي پيدا ميكنند، كمتر شاهد نام خالقان آثار هستيم و بيشتر نام سفارشدهنده اثر و كارفرما پررنگ ميشود؛ آيا اطلاعاتي از كاشيكاران دوره قاجار در دست هست؟
يكي از اتفاقات خوبي كه در دوره قاجار رقم ميخورد اين است كه بيشتر كاشيكاران نام خود را در گوشهاي از اثر درج ميكردند و همين امر به ما كمك ميكند تا زمان دقيق ساخت بناها و اين آثار را به دست بياوريم. درج نام كاشيكاران زمينهاي را فراهم كرد تا به عنوان پژوهشگر بتوانم ساير آثاري كه اين كاشيكاران ساختهاند را پيدا كنم و به نوعي كارنامه كاري آنها را دقيقتر بررسي كنم. در بسياري از موارد خالقان اين كاشيها، را افرادي تشكيل ميدادند كه نقاشان متوسطي بودند اما از دوره ناصري به بعد كه عكس وارد ايران ميشود و كاشيكاران به كپيبرداري از عكسها روي ميآورند بسياري از كاشينگاران اتفاقا نقاشان متبحري هستند چون بايد عكس را عين به عين كپي كنند و اتفاقا در همين مسير است كه درك تازهاي از پرسپكتيو پيدا ميكنند. اتفاقا بسياري از كاشيهايي كه در اين كتاب تصويرشان منتشر شده است پرسپكتيو درستي دارند.
در اين دوره زنان در خلق كاشيها چقدر نقش داشتند؟
در واقع زنها مهمترين سهمشان در كاشي دوره قاجار، به تصوير كشيدن تصاويرشان بوده است. ما هيچ گزارشي از زن كاشيكار نداريم. اتفاقي كه در اين دوره شاهد آن هستيم اين است كه براي نخستينبار تصاوير برخي خانوادههاي قاجاري عين به عين روي كاشيها، درج شده است.
چرا پس از دوره قاجاريه شاهد افول هنر كاشيكاري در ايران هستيم؟
پس از دوره قاجاريه، شاهد تغيير سبك زندگي ايراني و به تبع آن ساختار شهرها هستيم و در زندگي شهري امروزي كاشي نقش كمرنگي دارد و هنر كاشيكاري بيشتر مختص به بناهاي مذهبي و برخي بناهاي خاص شده است.
كاشي دوره قاجاري در دوره مشروطه چه سرنوشتي پيدا ميكند؟
پس از دوره ناصري ادامه مسيري كه كاشيكاران در مكتب تهران پايهگذاري كردند را ميتوانيم در تزيين بناهاي مذهبي و برخي بناهاي تازه تاسيس ببينيم. معماري ايران از دوره ناصري به بعد دچار تحول اساسي شد و علاقه به مدرنسازي موجب تغيير اساسي در چهره تهران و ساير شهرهاي ايران شد. يكي از آخرين آثاري كه در سبك كاشي كلري تهران ميتوانيم به آن اشاره كنيم، سردر باغ ملي است. اين اثر با اينكه در دوره آخرين پادشاه قاجاري ساخته شده است اما كتيبه آن در تاييد پادشاه بعدي يعني رضا شاه است. كاشي به عنوان رسانه كاركرد خود را در دوره آغازين پهلوي حفظ ميكند اما پس از پايان جنگ جهاني، سليقه معماري و كاشيكاري در تهران تغيير كرد و در اين دوره كمتر شاهد استفاده از كاشي مثل ساير هنرهاي تزييني در بناهاي شهري هستيم و به مرور هنر كاشيكاري از فضاي فرهنگي تهران حذف ميشود.
دوره قاجاريه يكي از مهمترين دورههاي تاريخ هنري ما به شمار ميرود و تاكنون كمتر به آن توجه شده است. زمينه كار كردن در اين حوزه وجود دارد. غربيها برخلاف ايرانيها نگاه ويژهاي نسبت به هنر دوره قاجاري دارند و بسيار علاقهمند هستند كه بيشتر درباره هنر اين دوره بدانند؛ درصدد اين هستم كه اين كتاب را به زبان انگليسي ترجمه كنم و پس از آن امكان دارد كه پژوهشهايم را بيشتر گسترش بدهم.
در دوره فتحعليشاه كاشيكاري تهران از نظر تركيببندي نقوش و رنگآميزي در ادامه مكتب كاشيكاري مكتب شيراز قرار ميگيرد و تهران در ابتدا هنرمند كاشيكار نداشت و هنرمندان اصفهاني و شيرازي ارگ سلطنتي، مسجد شاه و ديگر بناها را در تهران ميسازند. نمونه كاشيهاي دوره نخست را ميتوان در كاشيهاي ورودي مسجد شاه -مسجد امام خميني- تهران ديد.